Sunday, January 30, 2011

روغن وازلين و مرحوم خروس چهل تاج


داستان زیر از دوستی رسیده که منو یاد کارگری میندازه که پس از حذف یارانه ها قیمت سوخت مصرفی کارخانه ای که درش کار میکرد 15 برابر شده بود و صاحب کارخانه در تکاپوی این بود که جلوی تعطیلی اجباری واحد تولیدی رو بگیره و این کارگر سرخوش از یارانه ناچیزی که به دستش میرسید به زنش قول داده بود که با یارانه ها ماهی یک النگو براش بخره. غافل از این بود که چندی دیگر النگوهای زنش میهمان سفره خالی از نانشان خواهد شد.

حکایت خروس چهل تاجم را قبلا گفته ام که نابهنگام میخواند و بابای خدابیامرزم شرط کرد اگر امشب باز هم نابجا بخواند کارد را با گلویش وصلت میدهد و من بیچاره شب تا صبح بیدار ماندم و تا خروسم نصف شب میخواست بخواند نوکش را میگرفتم که صدایش در نیاید كه اگر ميخواند با اولين قوقولي قوقو حكم مرگش را امضا ميكرد…!!
فردايش بقال محل به دادم رسید و گفت ماتحت خروست را چرب کن تا دیگر نخواند …!! میگفت خروس برای خواندن باد در سينه می اندازد و انوقت میخواند و اگر ماتحتش چرب باشد موقع خواندن بادِ در سینه انداخته فِسّی از ماتحتش خالی میشود چون دیگر نمیتواند ماتحتش را به هم بکشد و باد را در سينه نگه دارد…!!
باسن خروس زیبایم را وازلین مالیدم چند شب و دیگر نخواند طفلک…!! بعد از چند شب دیگر یادم رفت که وازلین بمالم و خروسم هم یادش رفت که بخواند….یا که یادش بود اما از مرغها خجالت میکشید که مثل هر شب به جای نغمه زیبایی که از حنجره اش برمی امده باد باسنش را تحویل انها بدهد….!! خروسم مَلول شد…!! خروسم مُرد بیچاره از نخواندن…!!
حالا حکایت یارانه ها حکایت همان وازلین است…!! تا میخواهد صدایمان دراید ماتحتمان را با یارانه چرب میکنند…!! میترسم از ان روزی که دیگر ماتحت مارا چرب نکنند و ما هم یادمان برود که روزی میتوانستیم فریاد بزنیم …!! میترسم بمیریم از بی فریادی…!! مثل مرحوم خروس چهل تاجم كه مرد…!!

1 comment:

mbz said...

الان بعضي جاها پول گازشان آمده و شوكه شدن
درواقع 100 تومن دادن 200 ت.من مي گسرن
كاسبي خوبيه
اول همه خوشحال شدن
حالا نوبت گريه هست.