Tuesday, July 27, 2010

کجای این دنیا ایستادیم؟

متن زیر با یک ایمیل به دستم رسید. ممکنه که شما هم دریافتش کرده باشین ولی یه بار دیگه از دریچه دیگه نگاهش کنید. 6درصد مردم به خودشون تو دنیا حق میدن که از همه امکانات 94 درصد بقیه استفاده کنند و یه آب هم روش نوش جان کنند .70 درصد بیسوادن و80 درصد بدبختن.50 درصد دچار سوء تغذیه اند.

بر عکس این ایمیل من نمیگم برید خدا رو شکرکنید به اون 8 درصد خوشبختا تعلق دارین که کامپیوتر دارین و سواد دارین و غذایی واسه خوردن.

باید بگم که ما 8 درصد باید از خودمون خجالت بکشیم که اینقدر از دنیایی که توش زندگی میکنیم غافلیم. که چقدر دنیای مزخرفی ساختیم. دلمون خوشه که مثل سگ کار میکنیم و پول جمع میکنیم تا ماشین ال و خونه بل رو بخریم. حق خودمون هم میدونیم که صاحب اینهمه نعمت باشیم و وقتی هم که ناخونمون میشکنه کلی داد و بیداد راه بندازیم و از جبر زمانه بنالیم. بعدش هم ادای آدمای روشنفکر رو در میاریم که انگار تو این دنیا از غم نان هیچی نمیفهمن و 4 تا کلمه قلمبه سلمبه بار همدیگه میکنیم که بگیم زیاد کتاب خوندیم. راستی اگه ما در خاکی که روی نفت شناوره به دنیا نیومده بودیم باز هم میتونستیم بگیم که این نعمتها نتیجه زحمات شبانه روز و جانفرسای ماست؟

منکه حالم از این آمار بد شد شما رو نمیدونم. از دست هر چی فلسفه و دین و اعتقاد و فرهنگ هم حالت قصیان بهم دست داد چون اگه طبق ادعاشون قدرت اینو داشتن که دنیایی بهتر بسازن باید تا حالا اوضاعمون بهتر از اینا بود.

در آمد
مردم صاحب 59 ٪ از تمام ثروت جهان هستند و همگى آن‌ها نيز آمريکايى هستند.


شرايط زندگى
80 ٪ در شرايط بدى زندگى می‌کنند


تحصيلات
70 ٪ بی‌سواد و کم‌سواد (تحصيل نکرده)

1 ٪ (تنها ١ ٪) با تحصيلات دانشگاهى


تغذيه
٥٠ ٪ دچار سوء تغذيه


زاد و ولد
١ ٪ در حال مرگ

٢ ٪ در حال متولد شدن


کامپيوتر
١ ٪ داراى کامپيوتر


وقتى از اين منظر به دنيا نگاه کنيد در می‌يابيد که ما واقعاً به همبستگى، درک متقابل، شکيبائى و آموزش، نياز جدّى داريم.

همچنين بد نيست به نکته‌هاى زير هم توجه کنيد:

اگر امروز صبح سالم از خواب برخاستيد، قدر سلامتى خود را بدانيد زيرا يک ميليون نفر تا يک هفته ديگر زنده نخواهند بود.

اگر تاکنون از آسيب‌هاى جنگ،
تنهايى در سلول زندان، عذاب شکنجه،

يا گرسنگى در امان بوده‌ايد،

وضعيت شما از وضعيت ٥٠٠ ميليون نفر در دنيا بهتر است.

اگر می‌توانيد بدون ترس از زندانى شدن يا مرگ، وارد محل عبادات خود مانند مسجد يا کليسا شويد، وضع شما از ٣ ميليون نفر در دنيا بهتر است.

اگر در يخچال شما خوراکى و غذا وجود دارد،

اگر کفش و لباس داريد،

اگر تختخواب و سرپناهى داريد،

در اين صورت شما از ٧٥٪ مردم جهان ثروتمندتر هستيد.

اگر در بانکى حساب داريد، و اگر در جيب‌تان پول داريد،

شما به ٨٪ مردم دنيا که چنين شرايطى دارند تعلّق داريد.

10 comments:

shervin said...

سلام عسل عزیزم.امروز اول هفته نیست ولی آخرشم نیست.روزم رو با وبلاک تو شروع کردم.گرچه این آمار حزن زیادی رو برام می آره ولی واقعیت تلخ بسی شیرین تر از دروغ های شیرین و آبدار که به خورد ما می دن. . . زنده باشی خیلی خوبه همین طور پیش به سوی نوشتن

Anonymous said...

برای یک کولی

این واقعیت فقط از نزدیک ملموسه، آدما این آمارو ارقام رو فقط یه لحظه میکخنن بعد دلشون کمی‌ میسوزه وخیلی عادی ازش دوباره غافل میشن.‌ای کاش میشد که کاری کرد

کولی said...

ساده ترین کاری که میشه کرد اسپانسر کردن یه بچه است. لازم نیست که بچه رو پیش خودتون داشته باشین فقط هزینه زندگی و تحصیلش رو ماهانه میدین. و بچه پیش خونوادش زندگی میکنه.
اگه تو ایران زندگی میکنید میتونید از بهزیستی یا محک بپرسین.
اگر هم خارج از ایرانید که دیگه دستتون باز تره.
http://www.wvi.org/wvi/wviweb.nsf
میتونید با حدود 40 دلار در ماه یک بچه رو اسپانسر کنید. به این وبسایت ورلد ویژن یه سر بزنید.
در ضمن بخاطر همین نوع بی خیالی و پوست کلفتی که شما هم بهش اشاره کردین عرض کردم که حالم بهم خورد از این دنیایی که ساختیم.
از این دلسوزی بی اساس دلم به درد میاد.
یه زوج میشناسم که خیلی اهل کمک به بقیه هستن. سالهای سال حاضر نبودن که در آشپزخونشون تغییر و تحول بدن چون اعتقاد دارن تو دنیایی که مردم از گرسنگی میمیرن عوض کردن کابینت آشپزخونه غیر ضروری است .
وقتی که نگرشمون به زندگی اینجوری بشه راه خودش پیدا میشه.

mbz said...

mamnoon az lotfe shoma

Unknown said...

شروین جان
بله برخی از راهکارهایی که دادی درست است و میتوان تنها بخش کوچکی از این آمار را کاهش داد اما مشکل ما درایران فرهنگی است و از ÷ای بست باید آنرا ساخت و بازنگری نمود و این باید از هر فرد آغاز شود و گسترش یابد.این درد ماست که باری درمان ک.دکانمان باید بدنبال دریافت کمک باشیم،این درد ناک است که ÷دران بازنشسته باید به کار ب÷ردازند تا تامین کنند مخارج زندگی فرزندانشان را ...........

کولی said...

سیما جان د اینکه فرهنگ ما از سر تا پاش بی فرهنگیه هیچ شکی ندارم ولی بحثم اینه که ما ها باید تک تک هم پیش وجدانمون آسوده باشیم که هر کاری که از دستمون بر میاد میکنیم.
با مقصر شناختن جمع هیچ وقت نمیشه کاری رو رو به جلو برد.
یادم نمیآد این جمله از کیه ولی میگه:
تمام عمر سعی کردم که جامعه رو عوض کنم تا دیدم که چیزی که نیاز بود عوض کنم خودم بودم.
بنظرم آدمهایی که طوری دیگه فکر میکنن باید الگوی عوام باشن نه عوام خط مشی خواص رو تعیین کنند.

Unknown said...

با سلام
بنظرم ايجاد يك بانك اطلاعاتي براي آشنايي دوستانمان از نيازها بد نيست ولي همزمان باد مسايل فرهنگي را هم در نظر داشت و كار كرد.از بروكراسي ها دوري جست و به نيازهاي مالي اكتفا نكرد برخي از اين نيازمندان در مسائل عاطفي مشكل دارند.برخي علاوه بر خود،خانواده ها نيز بايد حمايت شوند(مانند انچه محك انجام ميدهد) ولي باز هم باورم اين است كه بايد از پاي بست كار كرد.به اميد روزي كه اين مشكلات برداشته شوند

Unknown said...

با سلام
بنظرم ايجاد يك بانك اطلاعاتي براي آشنايي دوستانمان از نيازها بد نيست ولي همزمان باد مسايل فرهنگي را هم در نظر داشت و كار كرد.از بروكراسي ها دوري جست و به نيازهاي مالي اكتفا نكرد برخي از اين نيازمندان در مسائل عاطفي مشكل دارند.برخي علاوه بر خود،خانواده ها نيز بايد حمايت شوند(مانند انچه محك انجام ميدهد) ولي باز هم باورم اين است كه بايد از پاي بست كار كرد.به اميد روزي كه اين مشكلات برداشته شوند

کولی said...

سیما جان در جواب کامنتت باز هم یادآوری میکنم که بهزیستی در حال حاضر این کار رو میکنه نیاز به اختراع دوباره چرخ نیست تنها کافیه که به اونها رجوع کرد.
حتی بنظرم برای کمک رسانی به بچه های بیسرپرست میشه هر از گاهی دست بچه هامون رو بگیریم و با یه جعبه شیرینی بریم شیرخوارگاه آمنه.
هم با بچه های اونجا دوست بشیم و هم به بچه هامون یاد بدیم که توی این دنیا علیرغم همه تفاوتها میشه با دیگران دوست بود.
بنظرم بچه ها از همین سنین لازمه که خوشحال کردن دیگران رو یاد بگیرن و لذتش رو یچشند.

Unknown said...

كولي گرامي سلام
ممنون از ياداوري و رهنمون هايتان ولي من منظورم بانك اطلاعاتي دسا اول و جداي از آنچه در سازمانهاي دولتي و خصوصي است و اطلاع رساني كردن به دوستانمان مي باشد .مثلا چقدر ما از كودكاني كه بد سرپرست هتند و يا در آرزوي تنها يك كباب مي باشند خبر داريم.......يا مثلا آسايشگاه فرخنده كه سال گذشته به برخي دوستان معرفي شد و هستند موارد مشابهي كه شايد در نزديكي ما مي باشند ...سربلند باشيد و همچنان منتظر ساير راهنماييهايتان هستم.