Saturday, July 17, 2010

یک شروع تازه

چند وقته که خیلی دلم میخواد دوباره بنویسم. ورزش قلمم کم شده. قبلا ها هم مینوشتم شاید اینبار دچار خود سانسوری نشدم.
بهر حال نوشتن بهانه ای برای فکر کردنه. وقتی نمینویسی کمتر نیاز به فکر کردن داری و این نشانه خوبی نیست.
چند وقت پیش یکی از دوستام سراغ وبلاگ قدیمیم رو میگرفت و این که چرا دیگه نمینویسم. همین سوال منو دوباره قلقلک داد و بهانه ای شد که دلتنگ نوشتن بشم.
قول نمیدم که که تا چند وقت که دوباره راه میافتم نوشته های بدرد بخوری اینجا پیدا کنید چون دارم به قلمم ورزش سوئدی میدم. فعلا سرعت فکر کردنم و نوشتنم با هم مناسبت نداره و وقتی که میخوام فکرم رو بنویسم اینقدر این قلمم لفطش میده که افکارم حوصله اش سر میره.
میخواستم یه بک گراند با کلاس با رنگ ملایم و خطوط منظم برای وبلاگم انتخاب کنم ولی با خودم گفتم که حال و هوای داستانهای یک کولی باید مثل خودش بی غش و بی دغدغه و بدور از دلواپسی برای خطوط منظم باشه. خطوطش باید به انعطاف زندگی پر پیچ و خم یک کولی و رنگش هم به همون اندازه اغواگر بی محابا و هیجان انگیز باشه.
بعدا مفصل دلیل انتخاب این اسم وبلاگم رو واستون توضیح میدم. فعلا واسه شروع کافیه

3 comments:

علی said...

میگن نوشتن رمز بزرگ شدنه. به هر حال تبریک میگم که شروع کردی.

کولی said...

مرسی علی جان بکی دو ماهی است که در کلنجار نوشتن یا ننوشتن بودم.
راستی میشه بلاگت رو اینجا لینک بدم؟

Shirin said...

kheili khosh halam ke dobareh minevisi.