Tuesday, June 19, 2012

اشکها ، لبخندها ، دروغها و توهمها

 دخترک در حین دیدن آهنگ فیلم "اشکها و لبخندها" : مامان اینا مسیحی هستن نه؟
من: آره . ولی تو از کجا فهمیدی؟
دخترک: چون مسیحیا آهنگ دوست دارن. مسلمونا میگن جایی که آهنگ باشه شیطان هست. مامان این حرفا الکیه. مگه نه؟
من: عزیزم حتی پرنده ها هم آواز خوندن رو دوست دارن و به زبان خودشون آواز میخونن چه برسه آدما که میتونن حرف بزنن. مگه شیطان بیکاره بیاد تو همه کار آدما دخالت کنه.
به نظردخترم قانع شده و دوباره با صدای بلند شروع به خوندن بقیه اهنگ میکنهو در ذهن بچگانه اش از اینکه هنوز میتونه از موسیقی لذت ببره احساس شادی میکنه. : 
Do : a deer, a female deer
RE: a drop of golden sun
Me: a name I call myself, ...... 
ولی در ذهن من معمای عجیبی شکل گرفته.  تصویر اسلام در این ذهن کودکانه در جامعه ای شکل گرفته که کمترین تعصب مثبت یا منفی نسبت به ادیان وجود داره. در بین کسایی شکل گرفته که بخاطر محیط متعادل و میزان بالای بهداشت روانی ، متعادلترین دینداران اون دین هستند چون جامعه جایی برای افراط وتفریط دینی قائل نشده و ناچارن همه مجبورن رو خط تعادل حرکت کنند.
و تصویری که از ادیان داره متعادلترین نوع ادیانه. ولی با همه این اوصاف چیزی که از مسلمانی یاد گرفته وجود پر رنگ و قاطع شیطان در زندگی روزمره و منع شادی و لذت به عنوان منابع گناه و وجود خدا به عنوان جلاد حی و حاضر بر همه لحظه های زندگی بشره و نه به عنوان منبعی حمایت کننده.
فیلم تموم شده ولی من هنوزدارم به این فکر میکنم که براستی اسلام چه چیزی برتر ازادیان دیگه به دنیا میتونه عرضه کنه؟ این سوال از دریچه دید کسایی که به هیچ دینی اعتقاد ندارن آسونه ولی برای کسانی که معتقد به اسلام هستن به نظرم جای بازنگری داره که ما عملا چه چیزی بهتر از بقیه به محیط اطرافمون عرضه میکنیم که ادعای برتری داریم؟   
  

No comments: