Friday, April 11, 2014

هنرهای مدیریت روابط. قسمت اول

هفته پیش یک دوره ای میگذروندم در مورد هنرهای مدیریت منابع انسانی. در واقع کل بحث سر این بود که یک لیدر خوب چطوری میتونه یک گروه افراد رو با علاقه ها و پیش فرضها و کاراکترها و اولویتهای مختلف تبدیل به یک تیم واحد با هدف گروهی مشترک کنه. 
چطوری میتونه اهداف افراد مختلف یک گروه رو به هدف اصلی تیم نزدیک کنه و باعث بشه که راندمان کار تیم با همسوشدن  هدف هر کدوم از اعضا با هدف تیم بالا بره. دوره خیلی حالب بود و زیر بنای فکری این درسها از اون هم حالب تر بود. 
ادمها بر اساس پیش فرضها، علایق، سلایق، اولویتها و دیدگاهها به 4 گروه متفاوت تقسیم میشن و هر گروه دنیا رو از دید چشم خودشون میبینن و توی یک سری موقعیتها راحتتر هستن و با یه سری مسایل سخت تر کنار میان. یک نقاط صعفی توی تیم دارن و یک نقاط قوتی و نشون میداد که هر کدوم از این آدمها وجودشون چطوری میتونه برای یک تیم مناسب باشه و کحای تیم باید ازشون استفاده بشه.
در واقع این 4 دسته میتونن یک موضوع رو با 4 زاویه کاملا مختلف نگاه کنند و 4 نتیچه کاملا مختلف ازش بگیرن و شناختن کنه وجود هر کدوم از اعضای تیم بر اساس این دسته بندی کمک میکنه که عکس العملهاشون رو در موقعیت های مختلف پیش بینی کنیم و براشون روشهای کاربردی مناسبشون رو در نظر بگیریم. 
ممکنه که بحث مدیریتی این پست به دردتون نخوره ولی به هنر شناختمون از همدیگه کمک میکنه و باعث میشه به طور کلی بتونیم فهم بهتری از آدمهای اطرافمون پیدا کنیم. 
بر اساس این نظریه آدمها 4 دسته اند: تحلیل گران ، بازیگران، حمایت کنندگان و دروازه بانان  
هر آدمی میتونه چند تا از این شخصیتها رو با هم داشته باشه ولی معمولا یکیش از همه قویتره. دو تا از این کاراکترها با نیمکره چپ مغز فکر میکنن که قسمت منطقی مغزه و دو تای دیگه بر اساس داده های نیمکره راست که بر اساس احساساته.
توی این پست و 3 پست آینده هر کدوم از این دسته ها رو بیشتر معرفی میکنم و در آخر نحوه ارتباط بهینه با هر کدوم از این دسته آدمها رو تعریف میکنم. 

1- گروه تحلیل گران: 
این گروه به طور خلاصه در زمره انسانهای تحلیل گر، منطقی و مشکل گشا به حساب میان. قسمت چپ مغز این دسته بیشتر فعال است. در بین این گروه مدیران ارشد رو زیاد میشه دید. به طور کلی مغزهای تحلیل گر تمایل و قابلیت بیشتری برای رسیدن به پستهای مدیریتی دارند. 
مشخصات بارز: 
  • راهیابی در حل مشکل 
  • تمرکز بر نتیجه
  • پیدا کردن دلیل منطقی برای هر چیزی
  • استفاده از مدلهای تئوری، ریاضی و منطقی در بحثها 
  • قدرت تصمیم گیری در مسایل مشکل 
  • علاقه به بحثهای عمیق در مورد علوم و ریاضی 
  • قدرت تحلیل برای شناخت بهترین راه حل 
  • تصمیم گیری بر اساس تحلیل داده ها 
موقعیتهای ناخوشایند این افراد: 
  • مواجهه با مردم احساساتی 
  • اظهار نظر و ابراز احساسات در امور خصوصی و احساسی 
  • تصمیم گیری سریع بدون سبک سنگین کردن اوضاع 
  • بحئهای احساسی و بروز احساسات درونی
  • زیر دست مدیر بدون صلابت کار کردن. 
  • عشقی و بدون دور اندیشی عمل کردن 
  • ریسکهای ناسنجیده ، تصمیمهای احساساتی
  • کار کردن بر اساس تمصمیمها و ایده های ناسنجیده و یا اخساساتی 
عادتهای این افرا از دیدگاه دیگران: 
  • این عده عموما آدمهای قضاوتگری هستند و معمولا قاضیان سخت گیری هستند. 
  • تنها به عدد و رقم فکر میکنند و قلب ندارند. 
  • زمان زیادی برای تصمیم گیری صرف میکنند. 
  • از نظر عاطفی در هیچ رابطه ای سرمایه گذاری نمیکنند. 
  • قدرت فوق العاده ای در حل مشکلات پیچیده دارند با استفاده از منطقی ترین روش ممکنه. 
خصوصیات منفی این افراد از دید دیگران: 
  • بی احساس
  • بی خلاقیت 
  • مغز اقتصادی محض 
  • بیش از حد تحلیل گر 
  • دماغ سربالا و از خود راضی 
  • بی شفقت 
  • بچه خر خون 
تا پست بعدی به آدمهای اطرافتون توچه کنید و ببینید چند نفر رو با این مشخصات میتونید پیدا کنید.