Tuesday, August 21, 2012

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

گاهی رفتن ، رسیدن را غیر ممکن میکند. گاهی نمیرسی.
گاهی همه آنچه  که تو را میدواند به سرابی میماند که فقط تشنه لب ترت میکند. خسته تر ، درمانده تر، مستاصل تر....
پارادوکس عجیبی است آن زمان که رفتن و رسیدن در تناقضند.
آن زمان که نمیدانی رفتن چاره کار است یا رسیدن.
گویی هر چه که میدوی و از شروع این بازی دورتر میشوی مقصد را هم با خود جابجا کردی.
در میانه راه خسته و نفس بریده می ایستی تا مختصاتت را بررسی کنی. برمیگردی و پشت سر را نگاه میکنی ، میدا بسیار دور و غریب است. حتی نقطه شروع این بازی را دیگر به یاد نداری.
بعد به جلو خیره میشوی ، فاصله تا مقصد هنوزهمان است. گویی هیچوقت از جایت تکان نخوردی.
آنزمان خود را چون اسب مسابقه میبینی که هویجی را با چوب مقابلش آویزان کرده اند تا تندتر بدود. اسب خسته و وامانده پس از اینکه بارها و بارها دور زمین مسابقه را چهارنعل دویده، حیران میماند که چرا به مقصدش که یه هویج ناقابل است نمیرسد؟
اینهمه زحمت برای یک هویج؟ جتی اگر اینقدر خوش شانس باشد که در پایان، پس از اینهمه مشقت ، به وصال هویج نائل شود، آیا ارزشش را دارد؟ وقتی رمقی در جان ندارد آیا هویج مثل چوبی در گلو گیر نمیکند؟ آیا پس از اینهمه دوندگی ، یک هویج دستاورد درحشانی است؟
همیشه فاصله نسبت به نقطه شروع نشانه پیشرفت نیست.
 گاهی ممکن است مبهوت رقص هویجهایی شده ایم که مقابلمان می چرخند و ما را بارها و بارها دور یک سیکل معیوب میچرخانند.

   این را برای تو مینویسم. برای تو که محو هدفی معلق شده ای ، ترسم نرسی به کعبه  ای  اعرابی......  

Tuesday, August 14, 2012

درد یتیمی یک ملت


زمینمان باز هم لرزید و دلمان را لرزاند و رفت.
روزگارانی دور که دیگر به یاد ندارمشان زمین مست میشد و آسمان مست و باغ و باغبان مست. اما امروز زمین و زمان و آسمان میلرزند و الکمان میکنند.
 فرومیبرندمان در گسل تنهایی خویشتن خویش و ما  چون یتیمان با نا امیدی چنگ میزنیم بر ناتوانی خویش بلکه از زیرآوار رخوت و فراموشی اثری از خود بیابیم. .
آری هموطن ما  همه جانبه بازنده ایم. تلخ است تلختر از شوکران ، از قهوه قجری.
زمین میلرزد و تنهایی ما تن ها را تن به تن به رخمان میکشاند.
زلزله حادثه ای غمبار است. چهره کریه مرگ یکایکمان را به سوگواری تک نفره خوانده. در خلوت خویش سوگواری میکنیم و نمیدانیم چه کنیم؟
گروهها و فیس بوک و سایتها را می خوانم همه مستاصل به دنبال جایی مطمئن برای کمک رسانی هستند.  مردم به افراد و گروههای مستقل بیشتر اعتماد میکنند تا به مراکزی که وظیفه شان کمک رسانی است. رسالتشان این است!
توصیه پشت توصیه که از طریف فلان جا کمک نکنید وگرنه به دستشان نمیرسد. بیسار جا مطمئن تر است.
ما لزوما آدمهای بدی نیستیم. زمینه خوب بودنمان فراهم نیست. و این دردناکتر است.
مرگ اعتماد ملی یک ملت مرگ یکپارچگی است.
در آتش سوزی 3 سال پیش ایالت ویکتوریا مردم زیادی بی خانمان و طعمه حریق شدند. روز عزای عمومی "شنبه سیاه" اعلام شد. گروه امداد سریع برای افراد بی خانمان کابین فراهم کرد. عده ای هم داوطلبانه میزبان  خانواده های بی خانمان شدند تا به وضعیتشان رسیدگی شود. دولت برای کسانی که ساکن این مناطق بودن و در نتیجه در آتش سوزی همه مدارکشان را از دست داده بودند وضعیت اضطراری اعلام کرد  که بدون مدارک شناسایی کارشان را راه اندازند و کارتهای جدید فورا برایشان صادر شود. برآورد شد که میزان خسارت وارد شده به خانه های مسکونی 700 میلیون دلار بود.
محلهای کاری و تجاری و گروههای مستقل دست به کار جمع آوری کمکهای مردمی شدند. تنها بعد از دو سه ماه کمک حاصله از کمکهای مردمی کمی بالغ بر هفتصد میلیون دلار بود.
یعنی 20 میلیون جمعیت این کشور در زمان کمی هزینه ساختن مسکن بی خانمان ها را فراهم کردند وبا خیال آسوده تحویل مراکزی دادند که مسول این کمک رسانی ها بودند. بدون اینکه نگران باشند که پولشان حیف و میل میشود.

  یا پس از زلزله ژاپن مردم این کشور اتحاد ملیشان را به رخ دنیا کشاندند و ثابت کردند که فاکتوری که یک کشور را قوی میکند تنها تکنولوژی نیست.
 اتحاد و غرور ملی است. تندیس عینی " همه برای یکی  و یکی برای همه" است.
و من اینجا این طرف دنیا دور از آتش اخبار را دنبال میکنم.
  • ایران کمک بین المللی را رد کرد
  • 24 ساعت پس از زلزله کمیته امداد حوادث غیرمترقبه (یا یه اسم پرطمطراق مشابه) اعلام کرد که کارش به پایان رسیده!
  • سازمان انتقال خون اعلام کرد که تا قبل از افطار از کسی خون نمیگیرد.
  • مردم برای خون دادن ساعتها منتظر میمانند
  • افراد مستقل در حال جمع کردن کمکهای مردمی هستند. بعضی میخواهند خانه بسازند. بعضی توالت و حمام . عده ای مدارس ضد زلزله. برخی با قوطیهای کنسرو و شیر خشک و باند راهی آذربایجانند.
  • محمود احمدی نژاد در پیامی درگذشت مادر رییس جمهور سیرالئون را به دولت و ملت این کشور تسلیت گفت!
  • دولت یک میلیون تومان خسارت برای باز ساخت خانه های ویران شده به خانواده ها کمک میکند! (قعطعا این مبلغ برای ساختن خانه های ضد زلزله برآورد شده!!!) 
و من پشت دکمه های کی بورد حیران انسانیت هایی هستم که هرز میروند.
محبتها و وطن دوستیهایی که سازمان دهی نمیشوند. اتحادی که پا نمیگیرد و جهت دهی نمیشود.
درد عظیمی است درد یتیمی یک ملت....